تاريخچهای از تقلّب در دوچرخهسواری (مظنونين غيرمعمولی)
دوچرخهسواري در طول سالها، مجموعه كاملي از جرايم را در خود داشته است؛ سوءاستفاده از داروها، دوپينگ خوني، تعيين نتايج مسابقات از قبل، كشيدن پيراهن، سواري خشن، قدمزدن غيرقانوني، يدك كشيدن، استفاده از مسيرهاي ميانبُر و … . حتي اولين تور دور فرانسه در سال 1903 نيز با جنجال همراه بود، وقتي دوچرخهسوار بزرگ و محبوب فرانسوي Hippolyte Aucouturier پس از آنكه يك بطري ليموناد مسموم را از يك تماشاچي كنار جاده گرفت و بعداً با اسپاسم شديد و وحشتناك معده در آغاز مرحله مهم 467 كيلومتري پاريس به ليون از رقابت انصراف داد.
البته به Aucouturier اجازه داده شد تا به مسابقات ادامه دهد و او توانست در دو مرحله بعدي با شايستگي برنده شود اما در نهايت از رتبهبندي كلي كنار گذاشته شد. به اين ترتيب، عنوان قهرماني به Maurice Garin رسيد، مردي كه به خاطر دوچرخهسواري با سيگاري در گوشه لبش شهرت داشت.
نزديك بود دومين دوره اين مسابقه بزرگ به سبب اقدامات نادرستي كه در آن صورت گرفت به آخرين دوره تبديل شود. Garin باز هم عنوان قهرماني اين مسابقات را بهدست آورد اما بعداً به همراه سه نفر از نزديكترين رقباي خود، رد صلاحيت شد. اين رأي سختگيرانه يك بازرسي چهار ماهه را به دنبال داشت كه مجموعه كاملي از تقلّبها و اقدامات كثيف را آشكار كرد. از ريختن پودر ايجادكننده خارش در لباس دوچرخهسواران رقيب، خرابكاري در دوچرخههاي آنها، استفاده از خوراكيهاي غيرمجاز و پوشاندن بخشهايي از مسير با قطار گرفته تا تحريك طرفداران به پخش كردن خرده شيشه و ميخ در مسير رقبا كه بعضي از آنها حتي به صورت فيزيكي مورد حمله قرار گرفته و با چوب مضروب شدند.
اين بار Aucouturier در بين آدمهاي بد بود، زيرا در حالي ديده شد كه با استفاده از يك رشته متصل به يك چوبپنبه كه آن را بين دندانهاي خود گرفته بود، توسط يك خودرو، يدك كشيده ميشد. نتايج اين بازرسيها عنوان قهرماني را به رتبه پنجم رقابت يعني Henri Cornet داد كه با 19 سال و 11 ماه سن، جوانترين برنده اين مسابقات تا امروز محسوب ميشود. البته او نيز مرتكب تخلف شده بود اما آنقدر جدّي نبود كه باعث رد صلاحيتش شود.
اين بزرگترين رسوايي ورزشي تا زمان سوءاستفادههاي دارويي عصر مدرن بود. از سوي ديگر، اتفاقات مذكور بهشدت Henri Desgrange سازماندهنده اين مسابقات را تحت تأثير قرار داد تا جايي كه در روزنامه خود يعنی L’Auto كه حامي مسابقات بود نوشت: «تور فرانسه تمام شد و من فكر ميكنم كه دور دوم، آخرين دوره آن باشد. اين رقابت به دلیل موفقيت خودش و در نتيجه خارج شدن از كنترل بر اثر انگيزه كورکورانه، خشونت و سوءظن كثيف كه تنها افراد نادان و بيارزش از خود نشان ميدهند، نابود شد». با اين حال هيجاني كه توسط چنين رويدادي ايجاد شده بود، بهتر از اين بود كه امكان مقاومت در برابر آن وجود داشته باشد و در نتيجه نمايش ادامه پيدا كرد.
در رقابت سال بعد یعنی 1905 تقلبهاي بيشتري صورت گرفت در حالي كه به خاطر ریخته شدن حدود 25 كيلوگرم ميخ در مسير اولين روز مسابقات از پاريس به نانسي، تنها 15 نفر از 60 ورزشكار آغازكننده مسير توانستند به راه خود ادامه دهند. البته به افرادي كه اين مرحله را با اتومبيل يا قطار طي كردند، اجازه داده شد تا به مسابقه برگردند.
Desgrange كه زماني در اين رشته شهرت داشت گفته بود: « يك تور بينقص براي من، مسابقهاي است كه در آن تنها يك نفر به خط پايان برسد». اين پيرمرد روانپريش كه در كارنامه خود عنوان World Hour Record را دارد، از هر شيوهاي براي سختتر كردن شيطاني رقابت استفاده ميكرد، در حالي كه دوچرخهسواران به دنبال راههايي بودند تا رنجهاي خود را كاهش دهند.
يك دوچرخهسوار بلژيكي پيش از جنگ جهاني كه توانايي چنداني در مسير سربالايي نداشت، راهكار خودش را براي آسانتر کردن مسير پيدا كرد. او در كنار خودروي روباز Desgrange حركت نموده و بحثي را با اين سازماندهنده وسواسي در زمينه مقررات آغاز كرد. او با اعلام نظر خود مبني بر اينكه «پاراگراف سوم تبصره 4 قانون 72 كاملاً بيمعني است» مناظره داغ و شديدي را به راه انداخت. Desgrange در جريان هيجان اين بحث، متوجّه نشد که او درب اتومبيل را گرفته و بهراحتي مسير را طي ميكند.
تجهيز
در روزهاي آغازين اين ورزش، دوچرخهسواران از دوچرخههاي سنگين با تجهيزات اندك استفاده ميكردند. بالا رفتن از گذرگاههاي آلپ واقعاً دشوار بود و رقبايي كه عقب مانده بودند غالباً به كمك تماشاچياني تكيه ميكردند كه آنها را در سربالاييها هُل ميدادند. وقتي ناظرين مسابقات، اين صحنهها را میدیدند، دوچرخهسواران وانمود ميكردند كه مشغول دور كردن تماشاچيان كمككننده هستند اما بهآرامي به اين تماشاچيان ميگفتند: «هل بده، لطفاً هل بده».
اين كار تنها يك لطف ساده از طرف تماشاچيان در نظر گرفته ميشد. البته تا رقابتهاي داغ Giro D’Italia سال 1964 كه در آن سوپراستار فرانسوي Anquetil از اقدام رقيب ايتاليايي خود Gastone Nencini خشمگين شد. اين ورزشكار ايتاليايي به دفعات سختترين سربالاييهاي كوهستان دولوميت را با كمك گروهي از بيماران تيفوسي ايتاليايي كه او را به سمت قلّه هل ميدادند، پشت سر گذاشت.
در طول تور دور فرانسه 1950، نوبت ايتالياييها بود كه قرباني مشاركت تماشاچيان شوند. وقتي رقابت به كوههاي پيرنه رسيد، Fiorenzo Magni از ايتاليا پيراهن طلايي را بر تن داشت، در حالي كه همتيمي او Gino Bartali بزرگ با Jean Robic فرانسوي برنده اولين تور پس از جنگ جهاني در سال 1947، درگير شد.
يك روزنامه مشهور باعث تحريك صفوف تماشاچيان شد و طرفداران خشمگين فرانسوي به لگد زدن، پرتاب آب دهان و حتي گرفتن دوچرخه Bartali پرداختند كه باعث شد او هر دو تيم ايتاليا را از مسابقات خارج كرده و به خانه برگردد. او به خبرنگاراني كه خودشان اين جنجال را به راه انداخته بودند گفت: «من واقعاً به خاطر زندگيم ترسيده بودم».
Robic يك مرد كوچكاندام ستيزهجو با گوشهاي بيرون زده و يك كلاه ايمني چرمي متمايز (براي محافظت از صفحه فلزي كه پس از يك تصادف شديد در جمجمه او جاسازي شده بود) بود که هرگز از درگيريها دور نبود. او يك بار متهم شد كه يك بطري تغذيه را براي تلافي عبارت ناخوشايندي كه دوچرخهسوار ديگري به او گفته بود، به سمتش پرتاب كرده است. Robic در دفاع از بيگناهي خود، رازهايي را نيز فاش كرد. او گفته بود: «من هرگز چنين كاري نكردهام، اگر اين كار را ميكردم و بطري به هدف ميخورد او حالا مرده بود». Robic اعتراف كرد كه بطري مورد نظر توسط يكي از دستياران تيم در قلّه يك صعود بزرگ به او داده شده و پر از ساچمههاي سُربي بوده است تا دوچرخهاش را سنگينتر نموده و در نتيجه در مسير سراشيبي سريعتر حركت كند.
شايد اين حركت چندان منصفانه نباشد اما در آن زمان هيچ قانوني براي ممنوع كردن آن وجود نداشت. واقعيت اين است كه مرز بين تقلّب و رقابت منصفانه، بسيار باريك است. براي مثال، قرار گرفتن در انتهاي دسته با تظاهر به خستگي مفرط و سپس به طور معجزهآسايي شتاب گرفتن و پشت سر گذاشتن ديگران و در نهايت برنده شدن، يك تاكتيك موذيانه اما قانوني در مسابقات سرعت است كه بخشي از رقابت محسوب ميشود.
Mario Ghella ايتاليايي، استاد تغيير وضعيت يك مسابقه به نفع خودش بود، بدون اينكه عملاً قانوني را نقض كند. Ghella در رقابت با Reg Harris بزرگ در قهرماني پيست المپيك 1948 Herne Hill لندن، متوجّه شد كه بند پنجه ركابش جدا شده است. در يك حيله كلاسيك بدون نياز به تقلّب، رقيب انگليسي خود را آنقدر به خاطر اين موضوع در خط شروع معطل كرد كه Harris كاملاً عصبي شد. Ghella پس از بر هم زدن شرايط رواني رقيب خود به خط پايان رسيد و مدال طلا را تصاحب كرد.
سوت بزن و طفره برو
Fausto Coppi كه لقب Campionissimo يا قهرمان قهرمانان را داشت غالباً در هنگام مسابقه از عينك تيرهاي استفاده ميكرد. برخلاف چيزي كه امروزه متداول است، اين كار يك ژست شيك نبود. به گفته اين اسطوره ايتاليايي، استفاده از يك عينك تيره باعث ميشد رقبا نتوانند ببينند كه او چه زماني دچار خستگي شده است. بعضي از دوچرخهسواران نيز از روشهايي مانند سوت زدن يا حتي آواز خواندن استفاده ميكردند، در حالي كه رقبايشان بهسختي مشغول تلاش بودند. اين كار باعث ميشد تا رقبا احساس كنند كه آنها هيچ مشكلي ندارند و در نتيجه روحيه خود را از دست بدهند.
براي دوچرخهسواراني كه در انتهاي يك گروه تقلا ميكنند، وضعيت غالباً تفاوت چنداني ندارد اما شرايط ميتواند به ضرر آنها تمام شود. Pat Boyd ورزشكار كوچكاندام و سرسخت ليورپولي كه اوايل دهه 1950 ميلادي در يك رقابت Kermesse در مسيرهاي سنگفرش بلژيك شركت كرده بود، پس از يك پنجري و تعويض تاير در انتهاي گروه قرار گرفت. پس از تلاش فراوان، او به يك دوچرخهسوار محلي رسيد و آنها در يك تلاش مشترك شروع به كار با يكديگر كردند تا به گروه كه از ديدرس خارج شده بود، برسند. پس از ده دقيقه، دوچرخهسوار بلژيكي يك ميانبُر از طريق يك كوچه باريك را نشان داد و درست زماني كه آنها از انتهاي ديگر كوچه خارج شدند، دسته دوچرخهسواران از مقابل آنها عبور كرد. Boyd در بقيه مسير در گروه پيشتاز قرار گرفت و نهايتاً توانست در بين ده دوچرخهسوار اولي باشد كه رقابت را تمام كردند. تازه آن موقع بود كه او متوجّه شد اشتباهاً به يك رقابت ديگر ملحق شده است.
دوچرخه سواران وانمود ميكردند كه مشغول دور كردن تماشاچيان کمككننده هستند اما به آرامي به اين تماشاچيان مي گفتند:(هل بده، لطفا هل بده)
يكي از بحثانگيزترين نتايج مسابقات سرعت تا امروز، موردي است كه باعث شد دوچرخهسوار بلژيكي Benoni beheyt پيراهن رنگينكماني را به عنوان قهرمان جديد جهان در مسابقات جادهاي Renaix سال 1963 بر تن كند. Rik Van Looy «امپراتور قدرتمند Herentals» به عنوان پيشتاز تيم ملّي بلژيك در مسابقات انتخاب شده بود، به همراه جوخهاي كه ملزم شده بودند پيروزي او را در سرزمين مادري تضمين کنند. اما در طول مسابقه، وقتي تيم در نزديكي خط پايان دچار ازدحام شد، Beheyt در شكاف در حال تنگتر شدن ميان رئيسش (كه پيشتاز گروه بود) و موانع كنار مسير فشرده شد. او در نهايت دست خود را براي دور كردن Van Looy بالا آورد و افتخارات را در خط پايان نصيب خود نمود. داوران هيچ موضوع خلافي را در اين اتفاق مشاهده نكردند اما Van Looy بعداً آن را يك «خيانت بزرگ» ناميد.
خط پايان
گذرگاه بسيار باريكتر امروزي در خط پايان به يك مكان رايج براي فشرده شدن دوچرخهسواران به موانع توسط رقبايشان تبديل شده است. Mark Cavendish در انتهاي مرحله ده از تور 2013، وضعيت ناخوشايندي را براي دوچرخهسوار آلماني Tom Veelers ايجاد کرد. در واقع وقتي Cavendish ظاهراً داشت خط خود را تغيير ميداد، باعث شد رقيب با يك ظرف بزرگ ادرار توسط يك طرفدار خشمگين كاملاً خيس شود.
اين تنها دوچرخهسواران نيستند كه قوانين را منحرف نموده و تقلّب ميكنند. داوران نيز ميتوانند آشكارا از ورزشكاران خاصي طرفداري كرده و نتايجي كه اعلام ميكنند نيز ميتواند كاملاً مشكوك باشد، مخصوصاً وقتي يك رقابت بزرگ و شلوغ در جريان است و هيچ تمهيداتي براي عكسبرداري از خط پايان وجود ندارد.
Alf Howling دوچرخهسوار حرفهاي انگليسي در غوغاي رقابتهاي جادهاي Breton در دهه 1960 ميلادي، سابقه خوبي براي خود ايجاد كرد. او ميگويد: «من سریع فهميدم مهمترين نقطهاي كه در انتهاي يك مسابقه بايد به سراغ آن رفت دستشوييها يا جعبه بطريهاي تيم نيست، بلكه ميز داوران است. اگر فكر ميكرديد كه هشتم شدهايد آنها احتمالاً شما را در جايگاه دوازدهم و بعد از چند ورزشكار محبوب محلي قرار ميدادند، بنابراين شما بايد اصرار ميکرديد كه نفر چهارم بودهايد تا در نهايت به جايگاه شما در مقام هشتم رضايت دهند».
اعتراض به قضاوت داوران، يكي از روشهاي محبوب دوچرخهسوار حيلهگر سوئيسي Oscar Plattner بود، مردي كه غالباً به خاطر كنار زدن هر كسي كه سر راهش قرار ميگرفت، شهرت داشت. در يك مجموعه از مسابقات جهاني در ميلان، او يك كشمكش شانه به شانه واقعي با يكي از قهرمانان محلي داشت كه نتيجه آن اعتراض رسمي از جانب هر دو ورزشكار بود.
در نهايت، او ظاهراً رأي داوران را پذيرفت اما وقتي اطمينان پيدا كرد كه رقيب استاديوم را ترك كرده و به خانه رفته است، استيناف ديگري را مطرح نموده و حق برگزاري مجدد مسابقه را بهدست آورد. به این سبب كه دوچرخهسوار ايتاليايي ديگر در محل مسابقات حضور نداشت، به او اجازه داده شد تا به تنهايي اين مسير را طي کند. با اينحال او هرگز نتوانست مسير 1000 متري را به پايان برساند زيرا جمعيت خشمگين چند هزار نفري كه از رأي صادره مطلع شده بودند با پرتاب ميوه، بطري و هر چيز ديگري كه به دستشان ميرسيد، از او استقبال كردند.
حكومت اوباش
در طول سالها، درست از زمان اوباش تور دور فرانسه با چماقها و سنگهايشان، بخش عمدهاي از تقلّب در دوچرخهسواري به طور غيرمستقيم انجام ميشده است، غالباً به اين صورت كه طرفداران افراطي در كار رقباي قهرمانان خود مداخله ميكردهاند. Eddy Merckx يك ضربه مشت به كليه خود را تحمل كرد، شانه Bernard Hinault به شدت توسط يك مهاجم كبود شد و Maurice Garin بدنام حتي با اسلحه تهديد شد.
اما تبهكاران واقعي در اين داستان، دوچرخهسواراني هستند كه به شيوههايي مانند بلعيدن قرصها، تزريق هورمونها و انتقال خون ميپردازند تا برتري غيرمنصفانهاي را نسبت به رقباي خود بهدست آورند. البته بهآساني ميتوان دليل چنين اقداماتي را پیدا کرد. يك نظرسنجي در بين دانشآموزان آمريكايي نشان داد كه هشتاد درصد از آنها حاضرند ده سال از عمر خود را در ازاي بهدست آوردن يك مدال المپيك بدهند.
در واقع اين رويكرد «پيروزي به هر قيمتي» رقابتكنندگان در ورزش دوچرخهسواري امروز است كه تمام شکلهاي تقلّب را هدايت ميكند، اما حداقل تمام پروندههاي مدرن جرايم و تقلّبها در دوچرخهسواري روي داروها متمركز نيستند. وقتي Fabian Cancellara سوئيسي در مسابقات Paris-Roubaix سال 2010 از بقيه رقباي خود پيشي گرفت تا به يك پيروزي چشمگير برسد، اين شايعه در جامعه ورزشي پخش شد كه او برد خود را با كمك يك موتور الكتريكي كوچك كه در بدنه دوچرخهاش مخفي شده بود، بهدست آورده است.
بازرسان حتي بدنه دوچرخه او را برش دادند تا اين موضوع را بررسي کنند اما خوشبختانه او از هرگونه تخلفي مبرّا شد. وقتي اسپارتاكوس در سال 2013 براي سومين بار قهرمان اين رقابتهاي كلاسيك شد كه تحت نظارت و مراقبت شديدی برگزار ميشدند، ثابت كرد همه دوچرخهسواران براي پيروزي به تقلّب نياز ندارند. با اينحال شما ميتوانيد مطمئن باشيد كه همين حالا يك نفر در فكر طرح نقشههاي تازه و كثيفي است تا خودش را به جايگاه قهرماني برساند، صرف نظر از اينكه شايسته آن هست يا نیست.
منبع: